نویسنده: محمد حسین زاده




 

معرفت شناسی دانشی عقلی است. دانش عقلی دانشی است كه گزاره‌های آن پیشین است و روش تحقیق در این گونه دانش‌ها، یعنی در دانش‌های عقلی، استفاده از روش تعقلی و بهره گیری از ابزار عقل است. در مقابل دانش عقلی، دانش تجربی قرار دارد. منظور از دانش تجربی دانشی است كه گزاره‌های آن پسین است و روش تحقیق در این گونه دانش‌ها، یعنی در دانش‌های تجربی، استفاده از تجربه حسی، آزمایش و ابزار حس است. معرفت شناسی دانشی عقلی و پیشین است؛ گرچه به گزاره‌های پسین نیز می‌پردازد. معرفت شناسی هم گزاره‌های پیشین و دانش‌های عقلی؛ نظیر منطق، فلسفه، هندسه و دیگر علوم ریاضی؛ را مورد ارزیابی قرار می‌دهد و هم گزاره‌های پسین و دانش‌های تجربی؛ نظیر فیزیك، شیمی، زیست شناسی و نجوم؛ را ارزیابی می‌كند و معیاری برای تشخیص صدق و مطابقت آنها با واقع ارائه می‌دهد. این ارزیابی و مباحثی مانند آن، پژوهشی عقلانی است كه نیازی به حواس و تجربه حسی ندارد. معرفت شناسی از این نظر شبیه منطق است. منطق همه‌ی مفاهیم ذهنی را- چه مفاهیمی كه ذهن از راه حس به آنها دست یافته باشد، نظیر مفاهیم حسی، و چه از راه خیال و چه از راه عقل، نظیر مفاهیم كلی- لحاظ می‌كند، سپس مفاهیم موضوع و محمول، قضیه، استدلال را از آنها می‌سازد. از باب نمونه، مفهوم سقراط را در كنار انسان قرار می‌دهد و انسان را بر آن حمل می‌كند. با تركیب آن دو به مجموعه‌ای دست می‌یابد كه نام آن را «قضیه» می‌نهد. این قضیه را در كنار قضیه دیگری، نظیر انسان فانی است، قرار می‌دهد و از تركیب آن دو به مفهوم دیگری، به نام «استدلال» دست می‌یابد. بدین ترتیب، منطق هم مفاهیم حسی را مورد تجربه قرار می‌دهد و هم مفاهیم عقلی و خیالی را؛ چنان كه معرفت شناسی هم گزاره‌های حسی و پسین را مورد لحاظ قرار می‌دهد و هم گزاره‌های عقلی و پیشین را. پرداختن معرفت شناسی به گزاره‌های حسی و پسین منافاتی با پیشین بودن آن ندارد. خطای بسیار فاحشی است كه معرفت شناسی را دانشی پسین تلقی كنیم و بخواهیم آن را تاریخ‌مند و به عنوان هویتی جاری مورد پژوهش قرار دهیم.
منبع مقاله :
حسین زاده، محمد، (1390)، پژوهشی تطبیقی در معرفت شناسی معاصر، قم: مركز انتشارات مؤسسه‌ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ سوم